بیگانگی گروهک موسوم به کمونیزم کارگری با مردم ایران!
آکام نیوز:فرقه های مختلف در گروهک موسوم به کمونیزم کارگری که امروز در هر نام و نشانی خود را مدعی کمونیزم و آزادی و مدافع طبقه کارگر می دانند،بیش از هر زمانی با واقعیات روزمره امروز در ایران و آینده آن بیگانه اند.
به گزارش آکام نیوز،این فرقه ها که در محافل گوناگون و در شبکه های مختلف اینترنتی به عنوان لیدر،رهبر و کادر،ظاهر می شوند،عملا نیروهایی شده اند که صدرصد از مردم بریده اند و با خواست و مطالبات واقعی مردم فرسنگ ها فاصله گرفته اند.
این نیروها سالهاست نتوانسته اند که روابط عاطفی و سیاسی خود را با مردم برقرار کنند و روز به روز هم از مردم دورتر و دورتر هم می شوند.
در گذسته نه چندان دور و در زمان حزب بلشویک در روسیه،همه کادرهای این حزب در تلاش بودند که با مصادره بانک ها و جمع آوری پول و کمک های مادی از هواداران خود،فعالیتهای حزبی را رونق بخشند و نشریات خود را که در خدمت قشرهای محروم جامعه و کارگران و زحمتکشان بود را بیشتر و بیشتر نشر و چاپ کنند،تا بتوانند از این راه سیاست و اهداف کمونیستی خود را در میان توده ها تبلیغ کنند .
اما این جریانات به نام انقلابی که مدعی انقلاب کارگران در فردایند پول ها و کمک های بدست آمده را صرف عیاشی و خوش گذرانی خود و محفل های چند نفره اینترنتی خود کرده و با این کار توانسته اند برای خود و خانواده شان پولی را به جیب بزنند.
دوستان و رفقای حزب کمونیست ایران نیز از این قاعده مستثنی نیستند و آنان نیز در این راستا حرکت کرده اند و مسائل مالی و پول و امکانات آنان نیز سالهاست در ابهام قرار گرفته است.
امروز بحران و اختلافات ناسالم سیاسی و شخصی بازماندگان و گرایشات مختلف چند نفری و محفل های ناسالم سیاسی بریده شده از خط سیاسی منصور حکمت که کم هم نیستند و هر دسته و گروه و باندی در یک حزب و محفل و فرقه جمع شده اند،قبل از هر زمانی عمیق تر شده است .
این افراد و یا بهتر است گفته شود فرقه و محفل های چند نفره،هر کدام ساز ناکوک خود را می زنند و مردم و فکریت های مختلف درون جبهه آزادی خواهی را به باد تمسخر می گرند و نه خود از خود حالیند و نه می دانند،چه راهی را رفته اند و یا می خواهند بروند .
انشعابات و اختلافات ریز و درشت که ناشی از فقر سیاسی می باشد،یکی پس از دیگری گریبانگیر این جریانات با پسوند و غیره پسوند حکمتیست و غیر حکمتیست و رسمی و غیره رسمی،سوسی…الیست و غیر سوسیالیست،معترض و غیره معترض،فراکسیون و غیر فراکسیون را در طی سالهای اخیر گرفته و هر روز ابعاد آن گسترده تر نیز می شود .
همان بلایی که دو دهه بر سر شاخه ابراهیم علیزاده آمده است و آنان را به چندین گروه و گرایش و محفل غیره سیاسی و ناسیونالیسم افراطی و خطرناک تبدیل کرده بود،را امروز برادران بازمانده حکمتیست دارند ساعات به ساعات و لحظه به لحظه تجربه می کنند.
مبارزه آنان،قلم و تلاش و فعالیت و انرژی شان سالهاست خود را در پیام های اینترنتی و فیسبوکی خلاصه کرده است و همدیگر و همسنگران خود را نشانه می رود و یک متر هم نتوانسته فضای بیرون از خودشان را تحت شعاع قرار دهد.
در جا میزنند،کنگره پشت کنگره برگزار می کنند و در پلنوم هایشان لیست فیکس را ارائه می دهند و برای خود لیدر و رهبر و کادر سیاسی انتخاب می کنند.
برای خود داستان بافی می کنند و قهرمان می آفرینند و از همدیگر تعریف می کنند و دورهمی های یکدیگر را با مشروبات گرانقیمت اروپایی تزئین می کنند .
در فاصله بیشتر از ۲۸ سال جدائی شان از کومله ها هنوز نتوانسته اند،چهار نفر را به خود اضافه کنند .
همانی بودند که بودند و همانی هستند که حالا هستند،نه بیشتر و نه کمتر .
با این تفاوت که هر چند گاهی چند نفری در گروه و فکری دیگری خود را سازمان می دهد که دقیقا کپی دیروز خود است .
هر روز از این جریانات و گرایشات و محفل های پشت اینترنتی سوال می شود که تفاوت شما با دیگری چیست و چرا در یک محفل و یا اینکه در یک گروه جمع نمی شوید و انسان های دیگر را نیز به خود ملحق نمی کنید؟
واقعیت ماجرا این است که این گرایشات و محافل مختلف با هر پسوندی کمونیست،حکمتیست و غیر حکمتیست و رسمی و غیره رسمی،کارگری و انقلابی و غیره چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ اخلاقی نمی توانند در صف جبهه تغییر و در نتیجه در جبهه طبقه کارگر قرار گیرند.
عملا این جریانات به طبقه کارگر پشت کرده اند و در همسویی با جریانات بورژوازی در حال حرکت هستند و در فکر این هستند که آنان نیز خود را در پشت درهای کاخ سفید ببینند و پولی را صاحب شوند .
همان کاری که امروز مجاهدین خلق و پسر شاه انجام می دهند و عالیجنابانی چون مهتدی و هجری با کمک محسن سازگارا و نوری زاده تجربه کردند را آنان نیز تجربه و آزمایش کنند .
کارگر و زحمتکش در جمع این آقایان معنایی ندارد و عملا آنان با این کلمه بیگانه اند،آنها نفوذی در میان کارگران ندارد.
فعالیت اصلی این افراد علیه «مذهب.» و «سکس آزاد» در خدمت جلب گرایش های خرده بورژوا و مستأصل جامعه است.
از این رو پیوستن به «حزب کمونیست کارگری و تمام پسوندهایشان » و تقویت آن اشتباه محض است.
جوانان نباید فریب ظاهر چنین گروههای خرده بورژوایی را بخورند.
آنها می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند و از فرصتهای پیش آمده به نفع خود استفاده کنند .
کمپین راه می اندازند و برای شرکت در مراسمات ویلپنت های مجاهدین هم بی میل نبوده اند و از وعده های دروغین مریم رجوی در قبال به رسمیت شناختن حق اقلیت ها و همبستگی میان اپوزیسیون ایرانی برای تغییر نظام حاکم در ایران استقبال کرده و ویدئوهای چند دقیقه ای رجوی را در شبکه های اجتماعی به نمایش می گذارند .
دیدارهای پشت درهای بسته با نیروهای مخالفین جمهوری اسلامی انجام می دهند و رسما وارد مذاکره می شوند،گویا مزه نشستن با مقامات آمریکا به بیخ دندان آنان نیز رسوخ کرده است و بی میل نیستند که در این اردو همراه و همگام دشمنان دیروز و امروز خود باشند .
از طرف دیگر فرقەهای مختلف"کمونیسم کارگری" با "لیدر" و بدون لیدر"،با پسوند "حکمتیست" و بدون چنین پسوندی کە بیشتر شبیە فرقەهای مذهبی هستند،علیه کومله و شاخه های دیگر این جریان می تازند و آنچه لیاقت خودشان است را به کومله و جریانات مختلف آن بار می کنند به تازگی هم جریاناتی در آنها شکل گرفته است که رهبری و لیدر بودن علیزاده را بیشتر ترجیح می دهند،تا لیدرهای کنونی این جریانها .
با محفل علیزاده در سلیمانیه و سوئد می نشینند و گپ می زنند و وارد مصاحبه های تلویزیونی می شوند و با افرادی چون جعفر امین زاده"جعفره سور”وارد بحث هایی می شوند که هیچ ربطی با واقعیت های امروزی ندارد.
جمعی بیمار گونه و بیکار و خسته شده از کمپ های اروپایی و دلخوش کردن به دروغهای ابراهیم علیزاده و اسلحه های روسی و کلت های آمریکایی و ماشین های آخرین مدل روز،آنها را در سلیمانیه نگاه داشته است،بدون اینکه درد و مشقت مردم و کارگران برایشان مهم باشد.
مهم این است که آنها می توانند مدتی را در کنار همدیگر خوش باشند و از پول های باد آورده واشنگتن و عربستان و اورشلیم چیزی را صاحب شوند و به ابراهیم علیزاده لبیک گویند!
"مطلب رسیده از ب.ر از اعضای سابق کومله"