دست آورد کومله و دمکرات برای مردم کردستان چه بوده؟!
آکام نیوز: گروههای چپ از جمله کومله، با استفاده از خلأ انقلاب نوپای ۵۷، تفسیری از انقلاب اشاعه دادند که مبتنی بر اصول ایدئولوژیک خودشان بود، در نتیجه از همان ابتدای امر حکومت اسلامی مخالف خواستههای خلق ایران معرفی گردید و مبارزه با آن به اشکال مختلف از جمله مبارزه نظامی در برنامه کار گروههای مدعی دفاع از خلقها بویژه خلق کرد قرار گرفت.
به گزارش آکام نیوز، مبارزه مسلحانه در شکل حمله به پادگان مهاباد تنها هشت روز پس از پیروزی انقلاب آغاز شد.
این حمله درست زمانی انجام شد که از سوی دولت و امام خمینی(ره)، هیأتی برای تشریح اهداف انقلاب اسلامی و گفتوگو با عزالدین حسینی وارد مهاباد شده بود.
شیخ عزالدین حسینی نماینده کومله، این اقدام ضدانقلابی را حرکتی جهت خلع سلاح هواداران رژیم سابق دانست و گفت: «در جریان مذاکرات با هیأت اعزامی از تهران، شورش مهاباد پیش آمد و سربازان و افسران انقلابی، بعضی از افراد نظامی طرفدار رژیم سابق را خلع سلاح کردند.» در همین اثنا رادیویی به نام «صدای آزاد کردستان» تحت پوشش خودمختاری، مردم را به قیام علیه نظام اسلامی دعوت میکرد، اقدام به پخش اعلامیههای حزب دموکرات کردستان شیخ عزالدین حسینی کرده و از مردم کردستان دعوت میکرد تا «برای دستیابی به خودمختاری کردستان قیام کنند.» در پی آن سراسر کردستان درگیر ناآرامیها و تظاهرات میشود.
در سنندج بیش از ۴ هزار نفر از اعضای گروهک «جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب» (که سخنگوی آن صدیق کمانگر کمونیست بود و از حمایت شیخ عزالدین حسینی برخوردار بود) اقدام به راهپیمایی کردند و شعارهایی چون «اسلحه در دست مردم تنها راه پاسداری از انقلاب است، کشته ندادیم که آشتی کنیم، شورای انقلابی نظامی، فقط با انتخاب آزاد سربازان، درجهداران و افسران تشکیل گردد» سر دادند. به دنبال این حوادث، خبرگزاری فرانسه گزارش داد:
«کردها که در غربیترین بخش ایران در کنار عراق زندگی میکنند، یکبار دیگر پس از ۲۹ سال زمزمه تجزیهطلبی سردادهاند. اخباری که از کردستان میرسد، حاکی است که تظاهرات گستردهای در شهرهای این استان با شرکت معلمان، کارگران، دانشآموزان، نظامیان و مردان مسلح کرد صورت گرفته است و این تظاهرات به عنوان حرکت مخالفی علیه دولت مرکزی تلقی میشود.» رادیو لندن نیز در تفسیری گفت: بحران کردها در مرز ایران و عراق مهمترین مشکلی است که دولت جدید ایران با آن روبهروست. این رادیو افزود: در ماههای اخیر و بعد از ضعیف شدن شاه ایران، کردها توانستند اسلحه زیادی در حمله به پاسگاههای ایران بهدست آورند. پادگانها در دست ضد انقلاب در تداوم اقدامات گروههای ضدانقلاب در تسخیر پایگاهها و پاسگاههای نظامی منطقه کردستان در روز پنجم اسفندماه ۱۳۵۷ پادگانهای پسوه و پیرانشهر در نزدیکی مهاباد عملاً به دست افراد مسلح کرد خواهان خود مختاری افتاد.
علاوه بر این، بیانیههایی در شهرهای سقز، بانه و مریوان پخش شد که در آنها از مردم خواسته شده بود به پایگاههای نظامی حمله نمایند. از سوی دیگر در حالی که هیأت اعزامی دولت به کردستان تلاش داشت تا از طریق مذاکره و دادن امتیاز به اشغال پادگانها پایان دهد، سازمان چریکهای فدایی خلق اقدام به آموزش جوانان کرد کرده و هواداران این سازمان در اجتماعی در سنندج خواستار اداره پادگانها بهوسیله شوراهای انقلابی شدند. در پی گسترش ناآرامیها و اقدامات مسلحانه گروههای ضدانقلاب روزنامه اطلاعات نوشت:
«رزمندگان کرد جداییطلب، جادهها، شهرها و مناطق حساس را زیرنظر و کنترل دارند.» از سوی دیگر برای جلوگیری از حمله مهاجمین مسلح، به پادگانهای نظامی، به دستور سرلشکر قرنی، رئیس ستاد ارتش، جتهای شکاری بر فراز شهرهای کردستان به پرواز درآمدند. در پی این اقدام، این شایعه در منطقه قوت گرفت که «چنانچه رزمندگان کرد بر درخواست خود مبنی بر خودمختاری پافشاری کنند، دولت مرکزی دست به عملیات نظامی در منطقه خواهد زد.» به دنبال آن ترکهای مقیم مناطق کردنشین به سرعت خانه و کاشانه خود را تخلیه کردند و به سوی شهرهای تبریز و ارومیه گریختند. در این ایام امام خمینی در دیدار گروهی از علمای کردستان با ایشان، ضمن واجب الهی دانستن وحدت تمامی اقشار ملت خطاب به آنان فرمودند: بر شما مأموران کردستان و علمای کردستان برحسب وظیفه ملی و شرعی است که اگر چنانچه آنجا نغمهای از جهال یا از مفسدهجوها در این امور بلند شد، بدانید که این از حلقوم اجانب است. آنها میخواهند این اختلافات را ایجاد کنند تا باز برگردند به حال اول منتها به فرم دیگر. تنها سه روز پس از سخنان امام خمینی، شیخ عزالدین حسینی در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد:
اگر به خواستههای ما که در قطعنامه ۸ مادهای منتشر شده است توجه نشود، ما هر طوری که صلاح بدانیم، مبارزه خواهیم کرد. در مقابل احمد مفتیزاده، بانی گروهی تحت عنوان حزب «مساوات اسلامی» در مورد مفاد قطعنامه ۸ مادهای کردستان میگوید: در این ۸ ماده کمترین رنگ اسلامی به چشم نمیخورد.
وی ضمن تأکید بر حق خودمختاری خلق کرد، در مورد شیوه رسیدن به این هدف برخلاف شیخ عزالدین حسینی که بر مبارزه مسلحانه اصرار دارد، اعلام کرد: طریق راه سیاسی هم برای ملت و هم در شرایط فعلی انقلاب پسندیدهتر است. همزمان با اوجگیری ناآرامیها در سنندج، احزاب چپ مدعی رهبری کرد که در پی سیطره نظامی بر کردستان بودند، بعد از تصرف پادگانهای مهاباد، پسوه و پیرانشهر، تدارکات خلع سلاح پادگان سنندج را دیدند. اگر آنها در این اقدام موفق میشدند، میتوانستند از لحاظ استراتژیک بخش زیادی از منطقه کردستان را از کنترل دولت خارج سازند و حدفاصل سنندج، مهاباد که اصلیترین مرکز فعالیت گروههای ضد انقلاب بود، به تصرف آنها درمیآمد و راه برای تصرف پادگانهای جلدیان، سردشت، سقز و غیره هموار میشد. مهمتر از آن، تسخیر پادگان سنندج به مثابه به دست گرفتن دروازه کردستان بود و در واقع با به چنگ آوردن پادگان و لشکر ۲۸ سنندج، آنها میتوانستند ارتباط مابقی پادگانهای منطقه را از لحاظ کمک گرفتن و تقویت شدن قطع کنند و بدین ترتیب زمینههای سقوط آنان را فراهم کنند. در روز ۲۷ اسفند مسئولیت حجتالاسلام صفدری و مفتیزاده که در غیبت آن دو رخ داد و با پخش شایعه «خالی کردن گندم سیلوی سنندج» از سوی حکومت برای گرسنگی دادن به کردهای اهل تسنن، مردم را برای حمله به پادگان سنندج تحریک کردند. در همین اثنا صدیق کمانگر به اتفاق چند تن رادیو سنندج را اشغال کردند و با خواندن پیامی، مردم را به حمله به پادگان تشویق نمودند. وی طی پیامی از مردم خواست: «مردم قهرمان و مبارز کردستان، هر کس سلاحی دارد، به پادگان حمله کند. هر فشنگ شما میتواند همرزمتان را نجات دهد. شهر را سنگربندی کنید.»
علاوه بر این، وی طی تماس با مهاباد از شیخ عزالدین حسینی و نیروهای حزب دموکرات کمک خواست. در پی این درخواست گروه گروه از نیروهای مسلح مهاباد، بوکان و شهرهای دیگر به سوی سنندج سرازیر شدند. آنها ابتدا پادگان ژاندارمری را که در جنب پادگان لشکر ۲۸ قرار داشت بر اثر خیانت برخی فرماندهان آن بدون هیچ گونه مقاومتی تسخیر کردند و اسلحههای آن را به غنیمت گرفتند.
فرمانده لشکر ۲۸ سنندج به دست مهاجمان اسیر شد و آنها از او خواستند از طریق رادیو به پادگان دستور دهد تا تسلیم شوند. بهرغم این که وی از سربازان و درجهداران و افسران مقاومت کننده خواست که در مقابل نیروهای محاصره کننده مقاومت نکنند و بیدرنگ تسلیم شوند، ولی آنها از دستورات او سرپیچی کرده و به مقاومت خود ادامه دادند. با ادامه این مقاومت، به دستور سرلشکر قرنی، رئیس ستاد ارتش چند فروند هلیکوپتر حلقه محاصره را به مسلسل بستند و با اعزام نیروهای کمکی، حمله مهاجمین را با شکست مواجه کردند. دکتر مصطفی چمران در یادداشتهای خود در مورد توطئه سنندج مینویسد: در ساعت ۲۳ روز ۲۷/۱۲/۵۷ هزاران نفر از توطئهگران پادگان نظامی سنندج را محاصره کردند و بدون آن که گلولهای از داخل به طرف آنها شلیک شود وارد پادگان شدند و ۲۱ سرباز را کشتند و چند ساختمان را تسخیر کردند. میرفت که پادگان بزرگ سنندج به دست توطئهگران سقوط کند و به همان روز سیاه مهاباد بیفتد اما تیمسار قرنی (که خدا رحمتش کند) تصمیم گرفت که پادگان سنندج را محافظت کند و اجازه ندهد که بیشرمانه مثل مهاباد به دست دشمن سقوط نماید. لذا عدهای از پاسداران و سربازان را از کرمانشاه با هلیکوپتر به داخل پادگان سنندج گسیل داشت و آنها مدت ۱۱ روز زیر آتش مهاجمین مقاومت کردند تا پادگان را از سقوط حتمی نجات دادند.
ادامه دارد…