افشاگری تکاندهنده محمد جعفری از اعضای رده بالای حکمتیست – خط رسمی: گروهک تروریستی کومله، مخالفان سیاسی خود را سربه نیست می کنند
آکام نیوز: محمد جعفری از اعضای ارشد حکمتیست – خط رسمی در مطلبی تحت عنوان “ریسمان در حال گسستن “فاصله” کومه له و باند زحمتکشان” که در سایت رسمی حکمتیست – خط رسمی منتشر شده است، به مسئله قتل های درون گروهی در کومله مهتدی و همچنین وقایع داخلی کومله کمونیستی، اشاره کرده است.
به گزارش آکام نیوز، گزیده ای از سخنان مهم محمد جعفری را ملاحظه می فرمائید.
طی هفته های گذشته، رویدادهای مهمی چه در بیرون و چه در درون کومله و باند زحمتکشان به وقوع پیوسته است. از یک سو، سیل اعتراضات صدها شخصیت کمونیست متشکل و منفرد به نامه تهدید کننده علیه ۷ نفر از اعضای حزب کمونیست ایران، توسط دبیرخانه کومله و اسکاندال “گاو صندوق خالی” حسن رحمان پناه است- که کومله را وادار به عقب نشینی کرده؛ و از سوی دیگر، مساله افشای ترورها و قتل های پی در پی در اردوگاه های باند مهتدی. یکی از مواردی که پس از نامه تهدیدآمیز و تلاش دبیرخانه کومله برای بیرون کردن رهبری حزبشان از اردوگاه زرگویز داغ بود، مسالۀ متهم کردن چند صد پیشمرگ به اخاذی در ۳۲ سال گذشته است که برای ادامه مبارزه با کمونیسم کارگری صف کومه له را ترک کردند.
طبعاً باید به هر دو مورد در سطوح مختلف واکنش نشان می دادیم و خوشبختانه تاکنون هم از طرف دفتر کردستان حزب ما و هم تعداد فراوانی از فعالین و محافل کمونیست، با مصاحبه ها، نوشته ها، مناظره ها و… پاسخ شایسته به باند گانگسر زحمکیشان و به کومه لۀ جدید دادند.
در اطلاعیه دفتر کردستان حزب ما “آخر خط باند مهتدی” و همچنین در کمپین های فعالین و اشخاص سیاسی متاثر در کردستان، از جمله مصاحبه رفیق خالد حاج محمدی، بدرست توضیح داده شده که این یک “ضدحمله” ناشیانه، سبک و مذهب گونه و فالانژیستی به افشاگری های ما در مورد ترورها و قتل های پی در پی در اردوگاه ها و افشا کردن فیلم دوربین های مدار بسته داخل اردوگاه و دخالت دادگاه عربت دولت اقلیم در پیگیری قتل آپو حسینی و بازتاب آن برای باند مهتدی است. این مبارزان کمونیست در هر دو مورد بدرست توضیح دادند که اهداف سیاسی پشت این تلاش مذبوحانه، یافتن راهی برای فرار از شرایطی است که باند زحمتکشان و دبیرخانه کومه له در آن گرفتار آمده اند.
من هم به عنوان یکی از این کمونیست های متهم به این فالانژیسم باند مهتدی و به بی پرنسیپی های کومه له علیزاده، اعتراض دارم و از زاویه دیگری ماهیت آنان را افشاء می کنم.
در این افشاگری، من وارد آن عرصه های که چه چیزهای کومه له را وادار کرده تا هیئتی از جانب”رهبری حزبشان” را تهدید کرده و علل انشعاب…چیست نمی شوم، چون رفقای نامبرده مستدل به آنها پاسخ دادند. من از زاویه دیگری کاربرد این اتهام که خصلت نمای ماهیت این دو جریان بی پرنسیپ است، یعنی اتهام سرقت اموال کومه له می پردازم.
باید یک بار برای همیشه به این مزخرفات پاسخی مانگار داد و هر وقت هر کدام از کمپ های ناسیونالیست کُرد همچنین اتهام سخیف، سفسطه بازانه و پوچ را علیه کمونیست های جدا شده از کومه له به جامعه آلوده به ویروس های ناسیونالیسم، سلفی ها و داعشی ها پرت کرد، جواب ما را هم در کنار آن داشته باشد. این نوشته در کنار آن کوه عظیم از نقد و افشاگری تاکنونی رفقا، می تواند خط بطلان برسرتمام تبلیغات بی پایه، کذب، پروکاسیونی، ترور شخصیت و رفتار ناسالم فعالین کومه له جدید بکشد.
مشکل ما با باند زحمتکشان و کومه له جدید اما بر سر درستی و نادرستی این گفتمان نیست. در مورد زحمتکشان ما با یک باند گانگستر، توطئه گر، فالانژ و نامسئول روبه رو هستیم که نه تنها در قبال جامعه، بلکه، حتی در قبال جان مخالفین درون تشکیلات شان در اردوگاه زرگویزله دست به ترور می زند. جریانی که با تمام مرتجعین منطقه دوستی و با کمونیسم کارگری دشمنی می کند.
این باند، مخالفان سیاسی خود را در اردوگاه های شان سر به نیست می کند، طرح حمله به بخش دیگر کومه له می ریزد و در صدد ترور کمونیست های کارگری بر آمد. روند دگردیسی های این جریانات نشان می دهد که حتی نمی توان امیدوار بود که کومه له جدید فضایی را تضمین کند که در آن اعضای حزبشان بتوانند متمدنانه اختلافات سیاسی را به پیش ببرند.
سازمان زحمتکشان و کومله جدید فکر می کنند وقتی می توانند با یک جمله ناتمام ” کمونیست های کارگری از کومه له اخاذی کردند”، یقه خود را از دست تمام معضلاتی که امروز با آن روبرو هستند، نجات داده و خلاص کنند، چرا به این دروغ متوسل نشد؟ مگر فلسفه ماکیاوللی همین نیست؟ آنها فکر می کنند، “سرطانی” که نقد ما به جسم بیمار ناسیونالیسم کُرد تزریق کرده را تنها با فریبکاری و نیرنگبازی می توان شیمی درمانی کرد. این ها فکر می کنند اتهامات هر چه مذهبی گونه و فالانژیستی تر باشد، شانس پذیرش آن در جامعۀ آلوده به مذهب و ناسیونالیسم، بیشتر است تا حریف خود را “خلع سلاح” کنند.
فکر می کنید بلایی که کمونیسم کارگری به جان ناسیونالیسم خجول کومه له انداخته با فریبکاری و نیرنگبازی می توان شفا داد. این ها فکر می کنند، شاکی هر چه گفت همین است و هیچ احتیاجی به استدلال و توضیح به جامعه نیست.
وقتی می خواهند همه پروژه هایشان در همراهی و نه تقابل با آمریکا و مزودانش به پیش ببرند، چه لزومی به حفظ فضای سالم سیاسی، فرهنگ بالا و متمدن و دوستی با کمونیسم کارگر دارند؟ اگر بشود با نامه تهدید جمال بزرگپور مخالفان سیاسی شان را از اردوگاه اخراج کرده، چه لزومی به استدلال، دلیل و برهان و منطق برای اقناع مردم هست؟ شما خجالت نمی کشید با این فرهنگ مذهبی گونه تان جامعه را تا سطح معرفت نازل ناسیونالیسم تان تنزل داده اید؟ وقتی ما می گویم ناسیونالیسم برای جامعه سم است، گزافه نگفته ایم. خیر، واقعیت آنطوری که شما تصور می کنید نیست، خیلی روی فلسفه ماکیاوللی حساب نکنید!