دورویی سیاسی از موضع تا اعتقاد
آکام نیوز:تصویری که حزب منحله و تروریستی دمکرات کردستان ایران از خود در نزد اذهان ترسیم کرده است نمایانگر حزبی است که به تاسیس کشوری به نام کردستان بزرگ اعتقاد دارد و در راه استقلال این کشور به مبارزه پرداخته و این خواست خود را در چهارچوب طرحی به نام حق تعیین سرنوشت در اساسنامه خود گنجانیده است .اما همین عبارت حق تعیین سرنوشت نیز واقعی نیست. اصطلاحی است که حزب بر اهداف و امال خود پوشانیده است و استعمال آن برای حزب کاملا کاربردی بوده که با تفسیر و تاویل های مناسبتی و سلیقه ای از آن استفاده های ابزاری نموده است .
در رسانه های کردی و در داخل کردستان و همچنین برای مصارف داخلی حزب و اقناع کادر و پیشمرگان این حزب حق تعیین سرنوشت تنها و تنها به استقلال کردستان و تشکیل دولت کردستان تعبیر شده است اما برای مصارف خارجی و در رسانه های فارسی زبان و در دیدار و مذاکراه با اپوزیسیون ایرانی مفهوم حق تعیین سرنوشت کاملا تغییر کرده و به ایجاد کردستانی خودگردان و یا فدرال در چهارچوب ایرانی دمکراتیک تفسیر شده است و این همان بازی دیرینه ای است که دمکرات ها از زمان عبدالرحمن قاسملو تاکنون به شیوه ای کاملا دورو و رندانه اجرا کرده اند در گذشته نیز اگر چه قاسملو از خودمختاری برای کردستان سخن میگفت و برای این مسئله با دولت مرکزی مذاکره میکرد اما برای تهییج مردم و جذب نیرو نقشه ی به اصطلاح کردستان بزرگ را بین مردم منتشر میکردند در دوران کنونی نیز روال کار به همان شیوه سابق است، از یک سو حزب در راستای ایجاد کردستان مستقل از رفراندوم بارزانی حمایت میکند و در بیانیه هایش اعلام میکند که در این راه حتی حاضر به مبارزه دوشادوش و دفاع از بارزانی است ولیکن از سوی دیگر در بیانیه ها و در سایت های رسمی و در مصاحبه با تلویزیون فارسی آمریکا هیچ خبری از جدایی طلبی نیست و گاها از پان ایرانیست ها هم پا را فراتر میگذارند .
آنچه در ذیل از نظر خواننده گرامی خواهد گذشت بررسی ترکیبی مقاله ای از کریم پرویزی با عنوان رئالسیم هدف محور ( منبع : کردستان میدیا http://www.kurdistanmedia.com/farsi/idame/33807 ) و همچنین مصاحبه حسن شرفی با بخش فارسی صدای آمریکا است که میتواند به ما در راه دستیابی به شناختی از شیوه تفکر رهبری این حزب در مورد جدایی طلبی و همچنین سیاستی که این حزب پیروی میکند – حزب باد – یاری نماید .
رئالیسم هدفمحور
کریم پرویزی با ارائه مقاله ای که چندان علمی و بارز به نظر نمیرسد و گویی تنها برای پر کردن گوشه ای از سایت و از سر اجبار نگاشته شده است می خواهد بمانند همیشه حدکا را پیشرو مردم کرد معرفی کند و آن را حزب اعتدال و درک کننده واقعیت و شرایط جلوه دهد و در ابتدای نوشته اش به صورت ضمنی به تحقیر کلیه جنبش هایی میپردازد که قبل از تاسیس حزب دمکرات صورت گرفته اند و چنین می نویسد :
” با تاسیس حزب و هدایت جنبش آزادیخواهی توسط احزاب، مبارزات وارد مرحله نوین و مدرن خود شده است. این پدیده در کوردستان نیز حداقل در ۷۲ سال گذشته ظهور کرده و تثبیت شده است “
و در ادامه چنین مینویسد که ” حرکتهای کردی با دو جریان روبرو بوده اند که عبارتند از رئالیسم و ایده ئالیسم، در این میان نیز جریانها و افرادی بودند که منتهی الیه این دو قطب را در پیش گرفتهاند، جریانی بر این باور بوده که نظام تهران به دست ما نابود نمیشود و باید واقعگرا بود و با این نظام ساخت و در چارچوب ایران در راستای تحقق منافع -حتا اگر مثقالی نیز باشد- گام برداشت و در منتهی الیه قطب مقابل نیز بودند جریانهایی که اگر کسی کمتر به آن چیزی که او به عنوان حدود جغرافیای مشخصی، تعین کرده، عدول کند، از دایره کرد بودن خارج شده است”
نوشتار کریم پرویزی در ادامه بیان کننده واقیعت رفتاری این حزب است اگر چه کریم پرویزی به شیوه ای کاملا زیرکانه به طرح افکارش میپردازد اما انچه را که وی نقل میکند برای شخص ناظر سیاسی و آگاه به مسائل عملا برداشتی غیر از دو رویی و آنچه در اصطلاح نفاق خوانده میشود ندارد .
پرویزی چنین مینویسد : ” لازم است که رئالیسم سیاسی را به کناری نگذاشته و در عین حال آرمانهای ملتاش را نیز فراموش نکند در این راه باید، به گونهای رفتار و کردار قیام ملی طراحی شود که، استراتژی و اهداف ملیمان که شامل تثبیت و اِعمال حاکمیت ملت کرد بر خاک و سرزمین خود است ، تحقق یابد. حال به هر شیوه و فرمی که باشد و در این راه نیز واقعیتها را باید مدنظر قرار داد و آنها را سازمان داده و هماهنگ کرد “
اما کمی اندیشیدن در مورد پاراگراف آخر کلام پرویزی نیز جالب است گویی او با زیرکی تمام قصد دارد رفراندوم بارزانی را به چالش بکشد زیرا همانگونه که به طور ضمنی اشاره کرده است این رفراندم تنها یک رویا بوده و نتیجه ای که به صورت محسوس از رفراندوم بارزانی نیز به دست آمده است چیزی به جز تهی کردن مردم کردستان عراق از خواست هایشان نبوده است .
پرویزی چنین مینویسد :
” واقعیتهای سیاسی ، جغرافیایی و ژئوپلوتیک را به گونهای در نظر بگیریم و از آنها بهره ببریم که ما را، گام به گام به اهداف خود نزدیک کند نه اینکه ملتی را از اراده وخواست قیام و مبارزه تهی کند و یا رویاهایمان آنچنان دست نیافتنی باشد که هر اقدام و عملی را بیمعنا کرده و ناامیدی و یاس از زندگی و مبارزه را موجب شود “
مصاحبه حسن شرفی با بخش فارسی صدای آمریکا
مصاحبه ای که حسن شرفی با حامد فلاحتی مجری برنامه خط قرمز صدای آمریکا داشت با توجه به سمت و موقعیت حزبی نامبرده نمایانگر نظریات رسمی این حزب در مورد برنامه حدکا برای اینده ایران است هر چند که به نوبه خود با بازخوردهای گوناگونی روبرو شد و گاها با توهین و بی احترامی مواجه شده ولی در کل با گفته های این حزب در مورد استقلال کردستان به هیچ روی همخوانی نداشته است .
خلاصه مطالب حسن شرفی که در این برنامه ارائه شد به شکل زیر است :
حزب دمکرات کردستان ایران خواهان فدرالی برای کردستان ایران است فدرالیزمی که در آن حقوقی مانند حق تحصیل به زبان مادری و حاکمیت محلی در چهارچوب ایرانی متحد به رسمیت شناخته شده باشد ضمن آنکه در این طرح فدرال روابط خارجی و حق حاکمیت و همچنین ارتش با دولت مرکزی خواهد بود که این مورد اخیر به نوبه خود شامل انحلال پیشمرگه نیز می باشد .
تمام انچه که توسط حسن شرفی در این برنامه بیان شد عملا نشانی از دو رویی و نفاقی است که رهبری این حزب و سایر احزاب در طول سالیان طولانی بدان اشتغال داشته اند در این برنامه حسن شرفی حتی حاضر نبوده به مسئله حق تعیین سرنوشت نیز اشاره کند تا مبادا مجری برنامه سوالی را در اینباره مطرح کند و حسن شرفی را در گوشه ای کیش و مات کند .
اما سوالی که جوانان کرد ایرانی و همچنین اعضا و پیشمرگ های این احزاب باید با مد نظر قرار دادن این مصاحبه و مقاله ها در نهایت انصاف و عدالت از خود بپرسند اینست که :
–اگر این احزاب به تشکیل دولت کردستان اعتقاد ندارند چرا در طول سالیان فعالیت خود تعداد زیادی از جوانان کرد را با نام استقلال کردستان به کشتن دادند .
–اگر این احزاب به تشکیل دولت کردستان اعتقاد دارند چرا در زمان رویارویی با رسانه های فارسی زبان و همچنین با سایر احزاب غیر کردی جرات بیان این عقیده را ندارند .
–اگر این بیان کردن خواسته در محافل کردی و انکار در محافل غیر کردی نوعی سیاست است باید پرسید که طرف این سیاست کیست ؟
–آیا انچه را که حسن شرفی خواست این حزب برای اینده کردستان ایران می نامد هم اینک در نظام جمهوری اسلامی ایر ان محقق نشده است ؟ آیا آنچه را که اکنون اکراد در ایران از ان برخوردار هستند بسیار بیشتر از این خواسته ها نیست ؟